Fix me| Part 11
ولی جونگکوک بهش با چشمایی که داد میزد "چون این اینجا بود خوردم، مگرنه عمرا دیگه این گوهو بخورم." زل زد. تهیونگ سرشو به چپ و راست تکون داد.
+مثلا من اینجا از شماها ۵، ۶ سال کوچیک ترم، اونوقت شماها مثل یه بچه رفتار میکنید!
صدای شکمش دوباره دراومد، جونگکوک و مینهو به شکم تهیونگ که بلند غار و غور میکرد نگاه کردن. تهیونگ اخمی کرد و دست به کمر شد.
+چیه خب؟ گشنمه! چیزه عجیبیه!؟
مینهو با چشمای گرد شده به تهیونگ زل زده بود و دهن جونگکوک وا مونده بود.
-تو واقعا پرو ای بچه!
سرشو به چپ راست تکون داد و تهیونگ بیشتر اخم کرد.
+چیه خب؟ پرو ای کجا بود؟ همه گشنشون میشه! اونم وقتی همچین روز پر حاشیه ای داشتم! از کارم اخراج شدم، فرداش تا بعد از ظهر گریه کردم و خودمو زخمی کردم و رفتم داروخونه و بعد مردی که باعث اخراجم بودو دیدم! باهاش دعوا کردم و بعد یه پیرمرد عین هیزا سعی کرد جدامون کنه! بعد اون مرد منو برد تو ماشینش و متوجه شدم که حتی رنگ شورتمم میدونه!
جونگکوک زیر لب خندید.
+بعدش چی؟ فهمیدم که اون مرد یه مافیای قدرتمند و خطرناکه که تو داستانا هستن! بعد منو اورد عمارتشو و قراره هم خونه باشیم! تو باشی گشنت نمیشه؟
جونگکوک داشت خیلی سخت سعی میکرد که خندشو کنترل کنه ولی اشک تو چشماش جمع شده بود.
-این همه چیزو گفتی که آخرش بگی گشنته؟
خنده ای تو گلو سر داد.
+آره.. فکر کنم..
خود پسر هم کمی تعجب کرد و باعث بیشتر خندیدن مرد شد.
-چی میخوری؟
+نمیدونم..چی داریم؟
-هیچی، بیا اینو بخو..
جونگکوک با دیدن اخم و عصبی شدن پسر ساکت شد و نیشخند زد.
+مرغ سوخاری.
-نوشیدنی؟
+کوکاکولا مشکی.
-مگه کوکاکولا چند تا رنگ داره که میگی مشکی؟
جونگکوک تهیونگو اذیت کرد و با اخم کیوتش خندید.
+بیشعور.
-خودتی.
+نخیرم! خودتی.
-نُچ نُچ، خودتی.
+خودت..-
مینهو:اصلا من بیشعورم! فقط بزارید برم غذا بگیرم بیام.
-خدمتکارا درست میکنن، نمیخواد.
مینهو:ببخشیدا جناب، ولی پسر مو فرفریتون ساعت ۱:۳۴ دقیقه ی صبح گشنشون شده. خدمتکارا رفتن خوابیدن!
مینهو با تمسخر گفت.
+اولن من پسر مو فرفری اون نیستم، دوُمَن-..صبر کن ببینم، چی؟
تهیونگ داد زد.
+انقدر زود دیر شد؟
جونگکوک سری تکون داد.
-برو بِخَر زود بیا.
مینهو:مطمئنی الان جایی بازه؟
جونگکوک شونه ای بالا انداخت.
-تا نخریدی نیا خونه.
با لحن خیلی خونسردی گفت و باعث شد مینهو اخم کنه و با آزردگی خارج شه.
+به ولله راضی نبودما..
-کارش همینه، بخاطر همین بهش پول میدم، نمیدم؟ تازه جای خواب و غذای خوب هم داره.
+فکر کنم عادلانه باشه..
"تایم اسکیپ| ۴۰ مین بعد"
مینهو با سه تا جعبه ی مرغ سوخاری و نوشابه وارد شد.
+مثلا من اینجا از شماها ۵، ۶ سال کوچیک ترم، اونوقت شماها مثل یه بچه رفتار میکنید!
صدای شکمش دوباره دراومد، جونگکوک و مینهو به شکم تهیونگ که بلند غار و غور میکرد نگاه کردن. تهیونگ اخمی کرد و دست به کمر شد.
+چیه خب؟ گشنمه! چیزه عجیبیه!؟
مینهو با چشمای گرد شده به تهیونگ زل زده بود و دهن جونگکوک وا مونده بود.
-تو واقعا پرو ای بچه!
سرشو به چپ راست تکون داد و تهیونگ بیشتر اخم کرد.
+چیه خب؟ پرو ای کجا بود؟ همه گشنشون میشه! اونم وقتی همچین روز پر حاشیه ای داشتم! از کارم اخراج شدم، فرداش تا بعد از ظهر گریه کردم و خودمو زخمی کردم و رفتم داروخونه و بعد مردی که باعث اخراجم بودو دیدم! باهاش دعوا کردم و بعد یه پیرمرد عین هیزا سعی کرد جدامون کنه! بعد اون مرد منو برد تو ماشینش و متوجه شدم که حتی رنگ شورتمم میدونه!
جونگکوک زیر لب خندید.
+بعدش چی؟ فهمیدم که اون مرد یه مافیای قدرتمند و خطرناکه که تو داستانا هستن! بعد منو اورد عمارتشو و قراره هم خونه باشیم! تو باشی گشنت نمیشه؟
جونگکوک داشت خیلی سخت سعی میکرد که خندشو کنترل کنه ولی اشک تو چشماش جمع شده بود.
-این همه چیزو گفتی که آخرش بگی گشنته؟
خنده ای تو گلو سر داد.
+آره.. فکر کنم..
خود پسر هم کمی تعجب کرد و باعث بیشتر خندیدن مرد شد.
-چی میخوری؟
+نمیدونم..چی داریم؟
-هیچی، بیا اینو بخو..
جونگکوک با دیدن اخم و عصبی شدن پسر ساکت شد و نیشخند زد.
+مرغ سوخاری.
-نوشیدنی؟
+کوکاکولا مشکی.
-مگه کوکاکولا چند تا رنگ داره که میگی مشکی؟
جونگکوک تهیونگو اذیت کرد و با اخم کیوتش خندید.
+بیشعور.
-خودتی.
+نخیرم! خودتی.
-نُچ نُچ، خودتی.
+خودت..-
مینهو:اصلا من بیشعورم! فقط بزارید برم غذا بگیرم بیام.
-خدمتکارا درست میکنن، نمیخواد.
مینهو:ببخشیدا جناب، ولی پسر مو فرفریتون ساعت ۱:۳۴ دقیقه ی صبح گشنشون شده. خدمتکارا رفتن خوابیدن!
مینهو با تمسخر گفت.
+اولن من پسر مو فرفری اون نیستم، دوُمَن-..صبر کن ببینم، چی؟
تهیونگ داد زد.
+انقدر زود دیر شد؟
جونگکوک سری تکون داد.
-برو بِخَر زود بیا.
مینهو:مطمئنی الان جایی بازه؟
جونگکوک شونه ای بالا انداخت.
-تا نخریدی نیا خونه.
با لحن خیلی خونسردی گفت و باعث شد مینهو اخم کنه و با آزردگی خارج شه.
+به ولله راضی نبودما..
-کارش همینه، بخاطر همین بهش پول میدم، نمیدم؟ تازه جای خواب و غذای خوب هم داره.
+فکر کنم عادلانه باشه..
"تایم اسکیپ| ۴۰ مین بعد"
مینهو با سه تا جعبه ی مرغ سوخاری و نوشابه وارد شد.
۳.۹k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.